قال الإمام الصادق (ع) :
(ولاتسمنوا تسمُّن الخنازیر للذبح)
از چاق شدن همانند خوکهایی که برای ذبح نگهداری می شوند ، بپرهیزید.
چگـــــــــونه قدرت وسرعت مشت هایمان را در مبارزه و تمرین افزایــش دهیم ؟
نحوه صحیح اجرای حرکت اسکات ( بشین ، پاشو )
تصاویر استادکریمی به همراه هنرجویان باشگاه دراولین گردهمایی کمیته دفاع شخصی وقوةالرمی استان کرما�
توضیحی درباره عکس حسین عینی فرد با اقای شیرازی
توهین جدید شاهین نجفی ( لعنت الله علیه ) به حضرت ابوالفضل ، علمدار کربلا + عکس
تصاویر از نیروهای یگان ویژه – نوپو
اطلاعیه مهم - امکانات و شهریه باشگاه / بروز شد در تاریخ 5/3/93
باشگاه به مکان خود باز میگردد... از 17 خرداد 94 در باشگاه معراج
قال الإمام الصادق (ع) :
(ولاتسمنوا تسمُّن الخنازیر للذبح)
از چاق شدن همانند خوکهایی که برای ذبح نگهداری می شوند ، بپرهیزید.
مدتهاست که این جملات به عناوین و اشکال مختلف از گوشه و
کنار دنیا شنیده میشود.برخی نیز به آن رنگ و بوی تبلیغاتی دادهاند و از قانون جذب
به عنوان تنها راز زندگی انسانها یاد میکنند و با این کار عدهای را دور خود گرد
آوردهاند.اخیرا نیز فیلم راز با ترجمه فارسی به بازار ایران آمده و یکی از بانکها
نیز با انتخاب گوشههایی از آن فیلم،دست به تبلیغات جالبی برای حسابهای
قرضالحسنهاش زده است.اما سوال اینجاست که آیا واقعا امواج این قدرت را
دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟ چگونه میتوان این امواج را تغییر داد و
آنها را کنترل کرد؟آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل
میدهند؟اینها سوالاتی هستند که حداقل تا به امروز کسی نتوانسته به
طور یقین از آنها پرده بردارد هرچند تحقیقات در این را ه ادامه دارد و پیشرفتهایی
نیز حاصل شده است.
هاله عبارت است از نوعی تشعشع مغناطیسی لطیف كه از نیروهای
اتریک و سایر میدانهای انرژی ایجاد میشود.بهتر است اینطور بگوییم که
تمامی موجودات زنده در اطراف بدن خود دارای هالهای از انرژی هستند که امواج حاصل
از آن به طور دایمی در حال تشعشع هستند.این امواج را میتوان شبیه امواج
گرمایی دانست که یك روز داغ از سطح زمین بیرون میآیند.
هاله بینها بر این باورند که کیفیت و اندازه هاله موجودات
غیرزنده در غالب موارد یکسان بوده و کمتر تغییر میکند.اما این در مورد
موجودات زنده صادق نیست چراکه فرایندهای حیاتی منجر به گسیل داشتن انواع امواج
میشوند که هاله موجود را در زمانهای مختلف تغییر میدهند.این موضوع
البته در مورد انسان از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است.چراکه قدرت
تفکر،تصمیمگیری،تجسم،هیجانات متنوع و آمیخته،تفکرات انتزاعی و تخیل بسیار فعال و
پویای انسان در هر زمان به تولید طول موجهای بسیار متنوع امواج الکترومغناطیسی
منجر میشود.آنها همچنین بر این باورند که میتوانند با دیدن این امواج از صحت و
سلامتی کارکرد بدن و روح فرد اطلاعاتی را به دست بیاورند.
برای ترسیم
شکل این هاله آنها میدانهای مغناطیسی دور آهنربا را نمونه خوب و البته بسیار ساده
هاله میدانند.
تاریخچه هالههاله در طول زمان توسط افراد مختلف دیده شده و نامهای مختلفی گرفته است.مثلا در ادیان باستانی آن را آکاشا مینامیدند.زرتشتیان به آن آتش ذیروح یا آتش جاویدان میگفتند.در زبان سانسکریت نام آر به معنی پرده چرخ را برایش انتخاب کرده بودند چراکه این امواج شبیه چرخی از جسم به بیرون ساطع میشد.انگلیسی زبانها لغت Aura به معنی هوا را مناسب نامگذاری هاله دانستند.اتریشیها به آن اود به معنی خود میگویند.روسها آن را انرژی بیوپلاسمیک و چکها به آن سایکوترانیک لغب دادهاند. در این میان بد نیست نامی هم از دکتر مسمر ببریم که حدود 200 سال قبل به وجود این امواج پی برد و سعی کرد با به کارگیری آن بیمارانش را شفا دهد.او هاله را مغناطیس حیوانی دانست. سبک او در درمان امروزه به مسمریسم شهرت دارد.اولین بار «بارون ریخن باخ» و «كاردل دویرل» اتریشی در سال 1867 به کشف هالهها علاقهمند شدند.تلاشهای این دو بعدا توسط «سیمون كركیـن» روسی پیگیری و در نهایت به اختراع دوربینی منجر شد که به میکروسکوپهای الکترونی مجهز بود.این دوربین ویژه قادر بود با سرعت 75 تا 200 هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عكسبرداری كند و این آغازی بود برای ورو به دنیای اسرارآمیز انرژی.
شما هم هالهها را دیدهاید؟هاله چیزی جدای از زندگی ما انسانها نیست.شما هر روز عادت کردهاید با آن زندگی کنید.آن را لمس کنید.احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید.بهتر است بگوییم تصور اینکه روزی پا در دنیایی بگذاریم که موجوداتش هالهای نداشته باشند برای هرکسی دشوار است.
خیلیها اتقاقات غیر مترقبه و عجیبی را که در محیط اطرافشان
رخ میدهد احساس میکنند.خصوصا اگر این اتفاق دامن عزیزانشان را بگیرد.مثلا در
تاکسی نشستهاید.هوا سرد است و باران میبارد و شما شیشهها را بالا
کشیدهاید.تاکسی پشت ترافیک با سرعتی حدود 10 کیلومتر در حال حرکت است و شما به
مردی که رویش به شما نیست و در پیاده رو راه میرود خیره شدهاید.به ناگهان متوجه
میشوید او نگاه شما را درک کرده و سرش را به سمت شما برمی گرداند.
از
داستانهای کتابها و رمانها که بگذریم،حتما اتفاق افتاده به یک مهمانی دعوت شوید
و احساس خفگی کنید.بدون شک اگر بتوانید حتما در اولین فرصت آنجا را ترک خواهید کرد
و گرنه دچار سنگینی نفس،بیقراری اندامها،سردرد،سرگیجه و علایم مختلفی میشوید که
همگی از وجود چیزی غیر عادی خبر میدهند.
در بازار به دنبال یک مانتو مناسب برای سرکار رفتن میگردید که ناگهان کفشی ورزشی به چشم شما زیبا میآید،اگر با تجربه باشید به حرف دلتان گوش میکنید و آن را خریداری میکنید چون تجربه ثابت کرده این کفش مناسب شماست.به شرطی اینکه در خریداری کفش اهل هوسرانی نباشید.
از خیابانی رد میشوید و احساس میکنید آنجا را میشناسید.با خود میگویید لابد قبلا اینجا آمده ام یا اینجا را در خواب دیده ام.به طرز عجیبی علاقه مند میشوید از ماشین پیاده شوید و قدری در آنجا قدم بزنید.انگار هوای آنجا بویی آشنا میدهد.
به راستی عامل دیگری به جز میدانهای نامریی انرژی میتوانند این وقایع روزمره شما را توجیه کنند؟
طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف